نمد سوریه؛ کلاهی برای ترکیه و اسرائیل

اردوغان برای ماندن در چارچوب قدرت ترکیه نیاز به یک دستاورد خارجی داشت و سوریه و شرایط ناپایدار آن می توانست این افتخار را برای او رقم بزند.

علی معروفی آرانی، پژوهشگر حوزه صهیونیسم و مسیحیت در یادداشتی که با عنوان «نمد سوریه؛ کلاهی برای ترکیه و اسرائیل» در اختیار ایکنا قرار داده است از رؤیای مخوف و تاریک اردوغان تا چشم انداز  نیل تا فرات رژیم صهیونیستی سخن گفته است.

متن یادداشت از این قرار است:

ترکیه که حامی برخی از شورشیان سوری بوده است، نقش مهمی در تحولات اخیر منطقه داشته است. اگرچه مقامات ترک حمایت مستقیم از هیئت تحریر شام را انکار کرده اند، بسیاری معتقدند که این عملیات و سقوط بشار اسد بدون چراغ سبز آنکارا ممکن نبوده است.

آنکارا به قدری از اتفاقات ناشی از جنگ سوریه خرسند است که همراه با ارتش رژیم صهیونیستی که از جنوب در حال پیشروی به سمت نواحی جنوب سوریه است، استقرار نظامی اش را در شمال این کشور تقویت و گسترده تر کرده است.

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه خود نیز می داند به تروریست ها اعتمادی نیست و از این رو یگان های بیشتری از ارتش خود را به سوریه گسیل کرده است. رئیس جمهور ترکیه می دانست می خواهد نظام سیاسی سوریه را سرنگون کند اما نمی داند در آینده چه خواهد شد.

این درحالی است که رجب طیب اردوغان در سخنانی محکم و تأکیدی، رؤیای مخوف و زیر خاکی خودش را علناً بیان کرد و گفت؛ شهرهایی که آنها را حلب، ادلب، دمشق و رقه می نامند، هر کدام مانند آنتپ، هاتای و اورفا به استان های ما تبدیل خواهند شد.

ترک ها بنا به دلایل تاریخی ای که برای خود موجه می دانند خود را ذی حق و ذی نفع در سوریه معرفی می کنند. یکی از شعارهای دولت نو عثمان گرای ترکیه این است که «هر جا مقبره سرباز ترک و عثمانی باشد آن جا خاک ماست» و برای همین منظور هم بودجه هنگفتی برای بازسازی قبور سربازان و فرماندهان عثمانی و ترک در کشورهای منطقه اختصاص داده است تا با تبدیل آنها به نمادهای تاریخی، آینده مورد نظر خود را در قلمرو این سرزمین ها تحقق بخشد.

سال 93 بود که ارتش ترکیه در عمق 38 کیلومتری خاک سوریه مقبره نمادین سلطان سلیمان از پادشاهان عثمانی را از بیم افتادن در چنگال داعشی ها تخریب کرد و کوشید با تصرف قطعه خاک دیگری در 180 متری مرز خود در داخل خاک سوریه و به اهتزاز درآوردن پرچمش با انتقال این مقبره یک آرامگاه موقتی برای سلطان سلیمان بسازد. البته از این بگذریم که ماجرای نقل و انتقال این مقبره داستان دیپلماتیک بلند بالایی برای خودش دارد اما به جرئت می توان وجود این مقبره و اصرار بر باقی ماندن آن در خاک سوریه را نخستین دلیل ترکیه برای حضور در این کشور دانست.

ترکیه در ادلب برای تحریر الشام یک حکومت محلی ایجاد کرده بود تا آن ها برای تسلط بر سوریه یا اقلیم سازی ادلب آماده شوند. این مسئله نشان می دهد آن ها با توجه به سابقه دولت داری با فنون سیاسی آشنا شده و ارتباطات درهم تنیده ای نیز با مقامات و جامعه ترکیه یافته باشند.

ترکیه برای حضور در خاک سوریه با مسئله کردهای ساکن در این کشور که مخالف دولت ترکیه هستند روبه روست. ترکیه برای برخورد با این کردها عملیات هایی را در شمال سوریه، مانند عملیات سپر فرات (2016) و عملیات شاخه زیتون (2018) با هدف حذف نیروهای کرد از مناطق مرزی و جلوگیری از تشکیل یک منطقه خودمختار کردی در نزدیکی مرزهایش به اجرا در آورده است. اما اختلافات هنوز موجود است و نگرانی های عمده ای درباره جریانات کردی برای ترک ها وجود دارد.

حکومت چند صد ساله ترکان عثمانی بر کشورهای عربی نظیر سوریه، ترک ها را در یک رقابت تاریخی و دیپلماتیک با ایرانی ها قرار داده است. ترکیه کنونی دوست ندارد ایران در مناطقی که قرن ها بر آنها تسلط داشته و رتق و فتق آموزش با اراده سلطان عثمانی رقم می خورد مدعی جدیدی را بر سر قدرت ببیند. همان گونه که ایرانی ها به گذشته پرشکوه امپراطوری های پیش از اسلام و صفوی می بالند ترک ها نیز تلاش دارند تا این حس قدرت و افتخار را در بین ملت خود زنده نگه دارند و از آن برای حفظ موقعیت متزلزل دولتشان در داخل بهره برداری کنند.

اردوغان برای ماندن در چارچوب قدرت ترکیه نیاز به یک دستاورد خارجی داشت و سوریه و شرایط ناپایدار آن می توانست این افتخار را برای او رقم بزند. اما آیا این یک دستاورد افتخارآمیز است؟

با این حال به نظر می رسد رؤیای احیای امپراتوری عثمانی امروزه برای رجب طیب اردوغان کمتر از دورانی که بر کرسی نخست وزیری نشسته بود، دست یافتنی شده است.

اقدامات سنگین رژیم صهیونیستی علیه سوریه با سکوت رضایت بخش تروریست های وابسته به ترکیه و همچنین خود آنکارا همراه بود. رژیم صهیونیستی با بمباران های شدید، دارایی های نظامی سوریه را منهدم کرد که به نابودی تمام نیروی هوایی، پدافند هوایی، نیروی دریایی و قوای موشکی این کشور منجر شد.

همزمان نیرو های ارتش رژیم صهیونیستی سه مرحله پیشروی زمینی در خاک سوریه انجام دادند. آن ها در ابتدا منطقه حائل در جولان را تصرف کرده و در گام بعدی تمام جولان تحت کنترل سوریه را اشغال کردند. صهیونیست ها در مرحله سوم به نزدیکی های دمشق رسیده اند. گفته می شود یگان های پیشرو ارتش رژیم صهیونیستی که در استان ریف دمشق مستقر شده اند، فاصله ای کمتر از 20 کیلومتر با مرکز پایتخت دارند.

استفاده رژیم صهیونیستی از فرصت نابودی نظامی سیاسی سوریه، یک جنبه از ضربه به حیثیت ترکیه است. مردم سوریه که به دلیل نقش ترکیه در نابودی کشورشان دل خوشی از آن ندارند، با مشاهده جنایات تروریست ها و از هم گسیختگی امور، تظاهرات علیه تروریست ها را آغاز کرده اند. طی روز های گذشته این تظاهرات از دمشق گرفته تا حمص و حتی ادلب برگزار شده است. رسانه های پشتیبان تروریست ها تلاش کرده اند این تجمعات و اعتراضات را اغلب و به دروغ، جشن سقوط نظام سیاسی سوریه جا بزنند.

اودد یینون، مشاور آریل شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در سال 1360 در مقاله ای طرحی برای تجزیه خاورمیانه به منظور سرزمین و امنیت بیشتر برای یهودی ها ارائه کرد که تقریباً صحبت از همان نیل تا فرات حزب لیکود در اسرائیل است. در این طرح به وضوح اشاره شده که برای امنیت و سرزمین بیشتر، کشورهای عربی منطقه باید تجزیه و به ایالت های خیلی کوچک تقسیم بندی شوند. سوریه، اردن، صحرای سینا(مصر) و عراق کشورهایی هستند که در این طرح نام برده شده اند. با این حساب شاید کشور بعدی عراق باشد که همین حالا هم در معرض خطر قرار گرفته است.

ترکیه که مجری این طرح با توافق پشت پرده با صهیونیست ها برای سهم خواهی خود شده است به نظر  در آینده منطقه یک قربانی بیش نیست. طرح تجزیه عراق به سه منطقه کردی، سنی و شیعی است. در بخش کردی و گرفتاری های اردوغان در منطقه کردنشین عراق و از سوی دیگر کردهای پ ک ک در جنوب ترکیه زنگ خطری برای این کشور است.

در طرح نظم جدید خاورمیانه یکپارچگی کردها مد نظر آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس است و این طرح بخشی از سایکس پیکو و طرح یینون است. این طرح در بهار عربی به شکست انجامید و مصر از خطر تجزیه گریخت، عراق نیز با حملات داعش و دفع آن از سوی ایران نجات یافت و سوریه 13 سال در صف انتظار بود. اردن نیز با سیاست کج دار و مریض همسایه صهیونیست خود را آرام نگه داشته است. اما حوادث 7 اکتبر ورق را به نفع صهیونیست ها برگرداند و هرکس در پی کسب منفعت خود افتاد که ترکیه نیز از این قافله جا نماند تا طرح شوم خود را در دمشق اجرا کند و به آرزوی دیرین خود (خواندن نماز در مسجد اموی) برسد.

با شرایط منطقه و یک بررسی تاریخی و مرور اهداف اسرائیل در منطقه، ترکیه احتمالاً یک قربانی برای اجرای این طرح بود. اگر ترامپ همانطور که وعده داده است از ناتو خارج شود دود آن در چشم ترکیه هم خواهد رفت، ضمن اینکه عملاً سوریه از لحاظ نظامی اخته شد و هیچ سلاح و پایگاه نظامی در حملات بی امان رژیم صهیونیستی در امان نماند. از سوی دیگر خودمختاری کردهای سوریه، عملاً حرکت در مسیر تجزیه سوریه است. منطقه خودمختار کردهای سوریه و عراق، پتانسیل راه اندازی جنگ داخلی در ترکیه را دارند. اگر اسرائیل، دروزی ها را با کردها در جولان متحد کند این مسئله کابوسی برای اردوغان خواهد شد.

با همه این تفاسیر و تحلیل های داغ این روزها که بخشی از آن را از نظر گذراندید؛ فعلاً اردوغان در روزهای اوج است و کفه ترازو روی نام او سنگینی می کند، گذر زمان که خیلی هم دیر نیست مشخص خواهد کرد که آیا اردوغان موفق شده است یا خیر؟

برای رژیم صهیونیستی، سقوط رژیم اسد به منزله کاهش نفوذ ایران و حزب الله در نزدیکی مرزهایش است. با این حال، نگرانی ها درباره پر شدن خلأ قدرت توسط گروه های افراطی همچنان پابرجاست. رژیم صهیونیستی در این شرایط به نظارت دقیق بر تحولات سوریه و تلاش برای تقویت همکاری با متحدان منطقه ای خود ادامه خواهد داد.

نهاد های دولتی و اسلام گرایان ترکیه در آینده تحت تأثیر دیدگاه های تحریر الشام و تفکرات سلفی گرایانه قرار می گیرند که لازمه تشکیل لابی حاکمان فعلی دمشق در آنکاراست. هنوز مشخص نیست ترکیه چه دستاوردی از سقوط نظام سیاسی سوریه کسب کرده است، اما مشخص شده بیشترین استفاده ظاهری را تاکنون رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر آن کسب کرده اند.

انتهای پیام

نظرات

captcha